باور و موفقیت



ضمیرخودآگاه یا همان حواس پنجگانه ، ورودی هایی هستند که موجب میشوند پیام هایی بصورت کد ، به ضمیرناخودآگاه ارسال بشود.

1- بینایی:

تمامی چیزهایی که شما در طول  روز و شب می بینید ، بصورت تصاویر ضبط شده به مرکز کنترل ضمیرناخودآگاه وارد میشوند.

این تصاویر هرچقدر قوی تر باشند، به عبارتی با احساس بیشتری همراه باشند یا باور بیشتری همراش باشد ، بعد از ثبت شدن در ضمیرناخودآگاه ، به عنوان یک دستور العمل به کائنات ارسال میشود.

برای روشن شدن موضوع یک مثال می زنم.

شخصی در جاده درحال رانندگی است. ناگهان متوجه میشود که کمی جلوتر ترافیک سنگینی بوجود آمده است. با کم کردن سرعت خود به محل حادثه نزدیک میشود.آنگاه متوجه میشود که دو اتومبیل که سرعت مطمئنه را رعایت نکرده اند با یکدیگر برخورد نموده و سرنشینان آنها دچار جراحات شدیدی شده اند. سرو صورت تمامی آنها خونی است و مانند جنازه هایی هستند که نیروهای امداد رسانی درحال حمل آنها به داخل آمبولانس می باشند.

در این هنگام چشمان شما با دیدن این صحنه ، بصورت خودکار شروع به ضبط این صحنه های دلخراش میکند. این تصاویر که بصورت ویدیویی ضبط میشوند مستقیم به ضمیرناخودآگاه شما ارسال میشوند. 

این انتقال لحظه به لحظه انجام میگیرد و هیچ وقفه ای در آن وجود ندارد. 

ضمیرناخودآگاه بدون اینکه بداند این تصاویر ویدیویی  مربوط به چه کسی است و یا اینکه شما عمدا" این تصاویر را ارسال کرده اید یا اینکه ناخواسته اتفاق افتاده ، شروع به پردازش آنها میکند.

.

ادامه این مطلب را در پست بعدی با نام ضمیرخودآگاه 2 ملاحظه بفرمایید.


باور و موفقیت

همانگونه که در بخش قبلی اشاره شد ضمیرناخودآگاه مرکز استقرار قدرت بی نهایت خداوند است . به عبارتی همان غول چراغ جادو است که میتواند بی  نهایت خواسته و آرزوی انسان را بر آورده نماید.

در این بخش به یکی از ورودی های ضمیرناخودآگاه که همان ضمیرخودآگاه یا حواس پنجگانه ( چشایی، بویایی، لامسه ، بینایی،شنوایی) اشاره میکنم.

ضمیرخودآگاه یا همان حواس پنجگانه ، یکی از مهمترین ورودی های ذهن و ضمیرناخودآگاه هستند زیرا که ضمیرناخودآگاه قسمتی از پیام ها و دستوراتی راکه باید توسط کائنات به اجرا در آید را از این کانال دریافت میکند.

حواس پنجگانه ما ، هرکدام به خودی خود ، با فرستادن پیام هایی خاص به ضمیرناخودآگاه ، موجب میشود تا ضمیرناخودآگاه شما ، با فرستادن آن پیام به کائنات (1) موجب عملی شدن آن پیام بشود.

کائنات و ضمیرناخودآگاه ارتباط دقیق و پیچیده ای باهم دارند. درواقع کائنات هیچ اتفاق و رویدادی را پیش روی هیچ آدمی قرار نمی دهد مگر اینکه ، توسط خود آن شخص ، پیامی از طریق ضمیرناخودآگاه به کائنات رسیده باشد.

هممانگونه که اشاره شد ضمیرخودآگاه از پنج بخش تشکیل شده که در مطلب بعدی به تفصیل به توضیح آن خواهم پرداخت.

 

1- به تمام عالم هستی به غیر از شخص شما و خدا ، کائنات می گویند


باور و موفقیت

خداوند هنگام خلقت آدم فرمود. من از وجود خویش در آدم دمیدم.

خداوند وجود خویش را در ذهن و قسمت ضمیرناخودآگاه ما قرار داده است. به عبارتی ضمیرناخودآگاه هر آدمی همان چراغ جادو می باشد  که هر آرزو و خواسته ای را بر آورده میکند.

بااین تفاوت که غول چراغ جادو فقط میتوانست به سه آرزو و خواسته ی آدم جامه ی عمل بپوشاند درحالی که در ضمیرناخودآگاه این آرزو وخواسته ها بی نهایت هستند.

پس حالا که قدرت بی نهایت این چراغ جادوی ذهن ما ( ضمیرناخودآگاه ) تا حدودی روشن شد ، خوب است بدانیم که چگونه میتوانیم خواسته ها و آرزوهایمان را به ضمیرناخودآگاه خود ارسال کنیم تا به واقعیت بپیوندند.

ضمیرناخودآگاه ، ورودی هایی دارد که عبارتند از :

1- ضمیرخودآگاه یا همان حواس پنجگانه ( بینایی، چشایی، لامسه،بویایی، شنوایی)

2- ارتعاشات فکری ( که هر لحظه از ذهن ما عبور میکنند)

برای اینکه مطالب خسته کننده نباشند، در پست بعدی به توضیح کارکرد ضمیرناخودآگاه و چگونگی دریافت آن می پردازم.

 

 


باور و موفقیت

در ادامه ی پست ارتعاشات فکری میخواهم به داستانی کوتاه اشاره کنم که نقش باور و تلقین را به خوبی در ایجاد تغییرات در جسم و روح  ما نشان میدهد.

زنبور عسل و یک مار سمی ، به سراغ یک چوپان در صحرا رفتند. آنها منتظر ماندند تا چوپان به خواب رفت. آنگاه مار به چوپان نزدیک شد و نیشی به مچ دست وی زد و سریع خود را مخفی کرد. 

در این هنگام زنبور عسل که روی دست چوپان نشسته بود برخواسته و شروع به سروصدا کرد. 

چوپان به واسطه ی زخمی که بر اثر نیش مار  بر روی دستش ایجاد شده بود ازخواب پرید و وقتی نگاهش به زنبور عسل افتاد ، به خیال اینکه آن زنبور دستش را نیش زده ، آن قسمت زخم را با دهانش مکید و به خیال خود نیش زنبور را از دست خود خارج نموده و مقداری روغن روی آن گذاشت و روی آنرا بست.

چند روز از این اتفاق گذشت و مار و زنبور عسل مجددا" به سراغ چوپان رفتند تا آزمایش دوم را روی وی انجام بدهند.

این بار زنبور عسل نیشی به دست چوپان زد و بلافاصله مخفی شد و مار سمی خودش را مقابل چوپان ظاهر نمود.

چوپان که در اثر نیش زنبور از خواب پریده بود با دیدن مار و به خیال اینکه آن مار سمی وی را نیش زده است ، از جا برخواسته و با وحشت و اضطراب پا به فرار گذاشت.مدتی نگذشته بود که در اثر افت فشارخونش ، به زمین افتاد و دیگر نتوانست از جایش بلند بشود. او به خیال اینکه سم آن مار ، در خونش وارد شده ، پس از مدتی کوتاه جان باخت.

تصور و باور چوپان از نیش مار و زنبور عسل ، باعث شد که او جان خود را از دست بدهد. 

مگر نیش زنبور میتواند یک انسان را بکشد؟

آری . میتواند اگر همراه با تصور و باور " نیش مار سمی " باشد.

تصورات و باورهای آدمها هم این چنین است. وقتی که تصوری ( نیش خوردن) همراه با یک باور ( مار سمی یا زنبور عسل) باشد. آنگاه میتواند باعث اتفاقات عجیب و قریب و غیر قابل باور بشود.



باور و موفقیت

 

قسمت دوم ورودی های ذهن یا ضمیرخودآگاه ، ارتعاشات فکری هستند که هر لحظه وارد ذهن ما میشوند.

هر آنچه راکه شما در آن واحد درحال فکر کردن به آن هستید ، معادل خوراک و پیام هایی هستند که به ضمیرناخودآگاه شما ارسال میشود.

گاهی اوقات این افکار ممکن است تحت کنترل شما نباشند و بصورت غیر ارادی وارد ذهنتان بشوند.

مثلا" به یکباره به یاد گذشته های دور افتاده و یک خاطره در ذهنتان زنده بشود. هرچند به یاد آوردن این خاطرات هم دلایل خاص خودش را دارد که در این قسمت نمیخواهم به آن بپردازم.

تجسمات ذهنی که بصورت ارادی معمولا" توسط انسان انجام میگیرد ، پیام ها و خوراکی را برای ضمیرناخودآگاه آماده میکند.

تصورات و تجسمات شما ،اگر همراه احساس و باور باشند نه تنها روی وضعیت جسمی و روحی شما تاثیر میگذارند بلکه به عنوان یک دستورالعمل  و برنامه  به ضمیرناخودآگاه ارسال شده و از آن طریق به کائنات ارسال میشود.

 

اگر تصورات و تجسمات شما همراه با احساس و هیجان نباشند ، بصورت پیام های " خام " تلقی خواهند شد و به ضمیرناخودآگاه راه پیدا نمیکنند.

به همین دلیل است که افراد زیادی هستند با وجود اینکه تصورات و تجسمات زیادی در ذهن خود دارند با این حال این تصورات به واقعیت تبدیل نمیشوند.

بسیاری از افراد هستند که وقتی تصوری در ذهن خود ایجاد میکنند، هیچ باوری نسبت به آن ندارند. در واقع اصلا" باور ندارند که این تصور ممکن است روزی تبدیل به عمل بشود. 

هیجان و باور ، تاثیر فوق العاده ای در عملی شدن تصور و تجسم ، دارند.

در پست بعدی به ادامه این مطلب خواهم پرداخت.



 

 


باور و موفقیت

در قسمت پایانی مربوط به ضمیرخودآگاه ، به سه مورد دیگر از  حواس پنجگانه یعنی حس بویایی و چشایی و لامسه می پردازم.

نه اینکه بگویم این سه احساس قوی نیستند و تاثیری روی ضمیرناخودآگاه ندارند ، اما واقعیت این است که تاثیر و پیام هایی که توسط حواس بینایی و شنوایی به ضمیرناخودآگاه ارسال میشوند فوق العاده قوی تر هستند.

بطور کلی  تمام حواس پنجگانه انسان ، بنوعی ورودی های ضمیرناخودآگاه هستند. 

هر آنچه را که شما لمس میکنید و احساسی که از لمس آن بر ذهن شما باقی می ماند ، تاثیر و پیامی است که ضمیرناخودآگاهتان فرستاده میشود.

هر آنچه را که شما توسط دهان و زبان خود می چشید ، پیامی همراه با یک احساس خاص، به ضمیرناخودآگاه ارسال میکند.

به همان نسبت هر آنچه که از طریق بینی و حس بویایی شما دریافت کنید ، تاثیری خاص روی ذهن و ضمیرناخودآگاهتان می گذارد. با  حس کردن بوی یک گل خوش بو ، ضمیرناخودآگاه ، پیامی حاوی یک احساس مثبت و قشنگ ، دریافت میکند و معادل آنرا به کائنات می فرستد.

در پایان بخش ضمیرخودآگاه باید بگویم که ما معمولا" به دو صورت ، توسط ضمیرخودآگاه ، پیام هایی را به ضمیرناخودآگاه ارسال می کنیم.

دریافت های ضمیرخودآگاه یا ارادی هستند یا غیر ارادی.

گاهی اوقات شما تصمیم می گیرید که یک گل خوش بو را بو کنید یا یک آهنگ شاد و دل انگیز را گوش فرا بدهید و  گاهی هم دلتان میخواهد یک صحنه یا تصویر زیبا را مشاهده کنید.

اما گاهی اوقات بصورت ناخواسته این ورودی ها انجام میشود.

مثلا شما در یک مجلس حضور دارید و بدون اینکه بدانیدچه اتفاقاتی در آنجا قرار است رخ بدهد ، از مطالب گفته شده توسط دیگران ، استفاده کرده و بصورت ناخواسته آن کلمات و عبارات وارد ذهن شما میشوند.

حال این عبارات و واژه ها مثبت باشند یا منفی ، فرقی برای ضمیرخودآگاه ندارد. این ورودی ها هرچه  که باشند وارد ذهن میشوند و از آنجا هم به ضمیرناخودآگاه می رسند.

اگر احساس کردید که مطالب شنیده شده برایتان مفید نیست نباید آنجا بمانید. محل را ترک کنید و اجازه ندهید که گوش ها و چشمانتان این پیام های منفی را دریافت نمایند.


باور و موفقیت

بخش دیگری از ضمیرخودآگاه ( حواس پنجگانه ) همان حس شنوایی است.

شنیدن هم مانند دیدن ، تاثیر زیادی میتواند روی ضمیرناخودآگاه انسان بگذارد و آنرا تحت تاثیر قرار داده به صورتی که بتواند یک پیام قوی به کائنات ارسال نماید.

شنیدن هم یکی از ورودی های ضمیرناخودآگاه است. هر آنچه راکه ما میشنویم ، اگر همراه با احساس و باور قوی باشد، آنگاه تاثیر خاصی روی ضمیرناخودآگاه میگذارد.

ضمیرناخودآگاه آن پیام شنیداری را بصورت کدهایی خاص به کائنات ارسال میکند.

کائنات با  دریافت آن کدهای خاص از ضمیرناخودآگاه هر شخصی، موظف خواهد بود که اتفاقات زندگی آن شخص را بر اساس آن پیام برنامه ریزی نماید.

درواقع تمامی اتفاقات زندگی هر کسی از قبل توسط خودش نوشته شده است.

با شنیدن موضوعات منفی ! پیام های منفی به ضمیرناخودآگاه می رسد.ضمیرناخودآگاه بدون اینکه بتواند تشخیص بدهد که این پیام ها مفید هستند یا مضر، آنها را بررسی کرده و بسته به میزان احساس و باوری که  همراه و چاشنی آن است ، آنرا بصورت کد به کائنات برای اجرایی شدن می فرستد.

ضمیرناخودآگاه بصورت خودکار ، پیام های شنیداری دریافتی را طبقه بندی میکند.

هرچه این پیام شنیداری از نظر احساسی و باور قوی تر باشد به همان اندازه توسط ضمیرناخودآگاه روی وضعیت روحی و جسمی آن شخص تاثیر مثبت یا منفی میگذارد.

با شنیدن یک آهنگ غمگین ، احساس غم و ناراحتی به انسان دست میدهد. در خودش فرو می رود و گویا تمامی اندوه گذشته ی او زنده شده و در جلوی چشمش قرار میگیرند.

آهنگ غمگین یا مطالب ناراحت کننده ، با وارد شدن در گوش و ذهن ، به ضمیرناخودآگاه منتقل میشوند.

در ضمیرناخودآگاه روی آن پیام برچسب زده میشود و به عبارتی طبقه بندی میشود.

هر وقت شخص یک آهنگ غمگین گوش میکند یا یک کلام ناراحت کننده میشنود ، بلافاصله آن فایل بایگانی شده توسط ضمیرناخودآگاه، فعال شده و دقیقا" همان پیام هایی که قبلا" به کائنات ارسال شده ، مجددا" آماده ارسال میشوند.

پس به این ترتیب هر بار با شنیدن مطالب منفی یا آهنگ غمگین ، احساس ما خراب شده و کائنات اتفاقات آینده زندگی ما را بر اساس همان احساس غم و اندوه برنامه ریزی خواهند کرد.



باور و موفقیت

تصاویر ارسال شده توسط ضمیرخودآگاه ( بینایی) به ضمیرناخودآگاه، با دقت بررسی میشوند .

ضمیرناخودآگاه بصورت خودکار ، با توجه به میزان احساسی که همراه این تصاویر ارسال شده است ، آنرا بصورت کدهایی خاص ، به کائنات عالم ارسال میکند.

کائنات عالم بصورت هوشمندانه و اما غیر ارادی ، هر آنچه را که از طرف ضمیرناخودآگاه دریافت نمایند آنگاه موظف میشوند که آنرا بصورت عملی و فیزیکی در سر راه آن شخص قرار بدهند.

پیامهای حاوی صحنه تصادف که از طرف آن شخص به ضمیرناخودآگاهش ارسال شده حاوی احساس پر قدرت و یک باور قوی است.

آن شخص با دیدن آن صحنه ها به شدت احساساتی شده و احساس غم و اندوه شدیدی به او دست داده است.

این احساس غم و اندوه و افسردگی ، مهمترین چاشنی برای تکمیل آن تصاویر ارسال شده به ضمیرناخودآگاه است.

ضمیرناخودآگاه بدون دریافت آن احساسات ، قادر نیست که دستورالعمل مشخص و قدرتمندی رابه کائنات عالم ارسال نماید.

هرچه میزان هیچان و احساس شما قوی تر باشد ، تاثیر بیشتری روی ضمیرناخودآگاه خواهد داشت.

پس باید به شدت مراقب هر آنچه که می بینیم باشیم تا مبادا با ارسال پیام های ناخوشایند به ضمیرناخودآگاه ،  موجب شویم اتفاقات بدی را در زندگی تجربه نماییم.

ادامه ی این بخش را در پست بعدی مشاهده خواهید نمود.


باور و موفقیت

گاهی اوقات تحت تاثیر شرایط خاصی قرار می گیریم و دلمان میخواهد که از کوره در برویم.داد و هوار کنیم و عصبانیت و خشم خود را به گونه ای نشان بدهیم.اما همیشه بعد از خشم و عصبانیت ، ندامت و پشیمانی خود را به شکل برجسته ای به ما نشان میدهد.

احساسی که در هنگام بوجود آمدن خشم در ما احساس میشود شبیه احساس حقارت است. شخصی که تحمل و توان پذیرش سخنی را ندارد از کوره در می رود زیرا آن سخنان بسیار سنگین تر از دوش او هستند او نمی تواند سنگینی آن سخنان را تحمل کند و برای اینکه اذیت نشود ، عصبی شده و خشم خود را بروز میدهد تا آن سنگینی خاتمه پیدا کند و او رها بشود

صبر و بردباری با تمرین به دست می آید. با کمی تغییر نگرش ایجاد میشود. باید خودتان را بزرگ بدانید. باید خودتان را ( حتی شده در ذهن خودتان و به باور خودتان ) آدمی با تحمل و پر قدرت تصور کنید. وقتی کسی سخنی میگوید که شما احساس می کنید این سخنان ممکن است به شدت به ضرر شما تمام بشود ،به جای اینکه با خشم و عصبانیت جلوی پیشرفت کار او را بگیرید ، با آرامش و متقاعد کردن او با حوصله و نرمش او را از این کار منصرف کنید. 

گاهی اوقات ما  تصور می کنیم طرف مقابل ما قصد تخریب ما را دارد.( دانسته یا ندانسته) پس بدبینی هم یکی دیگر از عوامل خشم و عصبانیت است. مثبت اندیشی و خوش بین بودن و امیدوار بودن به آینده به خاطر اینکه خدایی هست که جهان را مدیریت میکند، کمی شما را آرام خواهد نمود.

یکی دیگر از علل نداشتن صبر و آرامش و از کوره در رفتن ،نداشتن آگاهی و اطلاعات لازم پیرامون موضوعی است که باعث خشم و عصبانیت شما شده است.

اگر اطلاعات شما در مورد موضوعی که درحال بحث هستید کافی و دقیق باشد ، با لبخندی به آن بحث خاتمه خواهید داد. زیرا اطمینان دارید که این موضوعی که آن شخص درحال مطرح کردن آن است هیچ مشکلی برای شما بوجود نمی آورد. پس خونسرد خواهید بود و نگرانی از شما دور میشود.

کوتاه بیایید. اگر هنگام صحبت کردن احساس کردید که در آن زمینه خاص که مورد گفتگو است اطلاعات لازم را ندارید کوتاه بیایید و قبول کنید که دانسته هایتان محدود است. اعتراف کنید. با شجاعت تمام بگویید متاسفانه من در این زمینه اطلاعات کافی ندارم. اعتراف کردن به ندانستن ، بزرگترین شجاعت است.



باور و موفقیت

یکی دیگر از ورودی های ذهن و خوراک ضمیرناخودآگاه ، ارتعاشات فکری است که هر لحظه در حال عبور از ذهن ما هستند. این افکار معمولا" تحت کنترل ما نیستند.اکثر اوقات بدون اینکه ما خودمان بخواهیم به زمان گذشته یا آینده می رویم و تجسمی از آن زمان ها را نظاره گر می شویم.

ارتعاشات فکری هر چه که باشد ، منفی یا مثبت ، امیدوار کننده یا یاس آلوده ، همراه با حس عصبانیت و خشم یا مهربانی و آرامش ، خوراک ضمیرناخودآگاه خواهند بود.

ضمیرناخودآگاه این پیام ها را که بصورت تصویری هستند همراه با  نوعی احساس خاص دریافت می کند.

این تصاویر وقتی با یک احساس قوی و هیجان همراه باشد ، بعد از رسیدن به ضمیرناخودآگاه و ثبت در آنجا ، به صورت یک احساس ، مجددا" راهی کائنات میشود.(کائنات 1)

کائنات بنا به نوع آن تصویرذهنی که همراه با احساس و هیجان است ، اقدام نموده و معادل فیزیکی آنرا برای شخص فرستنده ، ایجاد میکند.

برای کائنات فرقی ندارد که این تصویر چقدر بزرگ و احیانا" برای صاحب آن غیر قابل باور باشد و یا اینکه ، صاحب این تصاویر دوست دارد اتفاقاتی با مضمون این تصاویر را در زندگی خود تجربه نماید یا خیر؟

کائنات و ضمیرناخودآگاه ،  دقیقا" به مانند غول چراغ جادو عمل میکنند. آنها  هر آنچه را که ما برایشان ارسال نماییم را بصورت فیزیکی مقابل چشمانمان قرار میدهند.

گاهی اوقات آدمها شاهد حوادث و اتفاقات تلخی میشوند و آنگاه دم به شکایت می گشایند که چرا این اتفاق برای من رخ داده است؟ من مستحق این حادثه ناگوار و تلخ نبودم.

کائنات فقط فرمان را اجرا میکنند. هر آنچه که شما در فکر و تصور و خیال خود بوجود می آورید دیر یا زود تبدیل به اتفاقاتی میشوند که در زندگی روزمره خود شاهد خواهید بود.

پس به شدت مراقب هر آنچه که در ذهن خود می پرورانید باشید.زیرا آنها برنامه های اجرایی هستند که بزودی به معادل فیزیکی خودشان برای شما تبدیل خواهند شد.

 

کائنات(1): به غیر از خدا و خودشما ، هر آنچه در عالم هستی وجود دارد را کائنات می گوییم.




باور و موفقیت

آخرین جستجو ها

دانلود فیلم ترکی هر چی که بخوای طراحی وب سایت،سئو و بهینه سازیسایت بهیاران چت|مشاوره چت مرکز تلفن ویپ شب appwebseo سایت سبک زندگی دستگاه یو پی وی سی شریانک